دبیرستان زنده‌یاد حاج سید حسین نوایی

دولت آباد برخوار خیابان طالقانی خیابان سجاد خیابان شهید محمدمهدی داوری تلفن 03145823540
دبیرستان حاج سید حسین نوایی


دبیرستان زنده‌یاد حاج سید حسین نوایی

دولت آباد برخوار خیابان طالقانی خیابان سجاد خیابان شهید محمدمهدی داوری تلفن 03145823540

چو قرآن بخوانند دیگر خموش

دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۳۸ ب.ظ

یکی از علما می‌گفت: با عدّه‌ای برای مراسم حج به مکّه مشرّف شدیم. در مدینه یک نفر از ما، در گذشت. پس از دفن، مجلس ترحیمی تشکیل دادیم و یکی از قاریان اهل تسنن را برای خواندن قران به مجلس دعوت کردیم. قاری آمد و نشست؛ امّا قرآن نمی‌خواند. به او گفتیم: بخوان!

گفت: شما مشغول حرف زدن هستید، تا ساکت نشوید قرآن نمی‌خوانم. همه ساکت شدیم؛ ولی باز دیدیم نمی‌خواند. گفت: نشستن شما متناسب با مجلس قرآن نیست؛ از این رو همه دو زانو نشستیم، دیدیم باز قرآن را شروع نمی‌کند. گفتیم: بخوان!

قاری گفت: هنوز مجلس برای قرائت قرآن مهیا نشده است؛ زیرا در دست بعضی چای و سیگار است. چای و سیگار را کنار گذاشتیم، آن گاه قاری سنّی آیه‌ای از قرآن را تلاوت کرد. آیه‌ای را که تلاوت کرد این بود: (و إِذا قُرِیَ القُرآنُ فَاستَمِعُوا لَهُ و أَنصِتُوا لَعَلَّکُم تُرحَمُونَ [سوره اعراف / آیه 4])؛ هنگامی که قرآن خوانده می‌شود به آن گوش فرا دهید و ساکت باشید، باشد که مشمول رحمت پروردگار قرار گیرید.

چو قرآن بخوانند دیگر خموش     به آیات قرآن فرا دار گوش

 منبع: قصّه قرآن به نقل از جهاد با نفس

۹۴/۰۸/۱۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

دبیرستان حاج سید حسین نوایی دولت آباد